یگانه...
حکمت وزیدن باد رقصاندن برگ ها نیست،امتحان ریشه هاست
باز کن بنجره را ابر ابستن دیشب زایید وچکاوک به لب باغچه تنهایی شکل اوازی شد رقص بروانه میان گل زرد چه صفایی دارد بوی ریحان به دل خسته من حس رهایی دارد وای انجا را بین سگ همسایه به شکرانه یک تکه نان چه دمی داد تکان با خودم میگویم میتوان زیبا زیست میتوان از بس یک بغض سیاه نگران مثل باران بارید و شفا داد لب خشک بیابانی را زندگی با همه خوب و بدش میگذرد این طبیعیست که گاهی چون شمع تو بسوزی و بسازی با غم زندگانی جاریست بس چه زیباست که زیبا بینی
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |