یگانه...

حکمت وزیدن باد رقصاندن برگ ها نیست،امتحان ریشه هاست

شب من پنجر ای بی فردا ،روز من قصه ی تنهایی ها/مانده بر خاک و اسیر ساحل، ماهی ام

 ماهی دور از دریا/هیچکس با دل آواره یمن لحظه ای همدم و همراه نبود/ هیچ شهری به من

سرگردان در دروازه ی خود را نگشود/کولی ام خسته و سرگردانم ابر دلتنگ پر از بارانم/پای

من خسته از این رفتن بود ،قصه ام قصه ی دل کندن بود/دل به هر کس که سپردم دیدم راهش ا

فسوس جدا از من بود/صخره ویران نشود از باران گریه هم عقده ی ما را نگشود/آخر قصه من

مثل همه گم شدن در نفس باد نبود/روح آواره یمن بعد از من کولی در به در صحراهاست/ می

رود بی خبر از آخر راه همچنان مثل همیشه تنهاست....

 

هنوز هم به زنده بودن امیدی هست، هنوز هم حالم خوبه، هنوز هم این تنهایی قابل تحمله، هنوز هم دلگیرم...

دلگیرم، از همه چی..نپرس چرا؟باز چی شده؟..نپرس....بزار به درد خودم بمیرم...

 

از همه بریدم...از خودم تا خدا....نه چیزی برای از دست دادن دارم، نه چیزی برای بدست آ

وردن...زندگی می کنم چون باید زندگی کنم..تا دیروز دلم به رویا خوش بود...حالا همه ی

رویاهام شدند کابوس...آخر همه شون یا مرگه یا همون مرگه...

 

 

 

 


                ***یگانه***

.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در یک شنبه 11 تير 1391برچسب:مطالب غمگین,ساعت 20:35 توسط سمانه| |


Power By: LoxBlog.Com