یگانه...

حکمت وزیدن باد رقصاندن برگ ها نیست،امتحان ریشه هاست

چه قدر زود دیر میشه!!!

به نیمکتش نگاه میکنم۵ردیف از من جلوتره چقدر موهای طلاییشودوس دارم.برمیگرده و نمره ی صدشو نشونم میده و میخنده.چقدر دوس دارم مال من شه میخواستم همون جابهش بگم دوسش دارم ولی روم نشد!

تو جشن فارغ التحصیلی میاد طرفمو مدرکشو جلو چشمام تکون تکون میده بهم میگه تو بهترین دوست منی سرشو میاره بالا و گونمو میبوسه.میخواستم همونجا بهش بگم دوسش دارم ولی روم نشد!

روی صندلی کلیسا خشک شدم دارم یخ میزنم من دوسش دارم واون حالا داره ازدواج میکنه میخواستم همونجا هش بگم دوسش دارم ولی روم نشد!

امشب هوا بارونیه.بازم تو کلیسام ولی اینبار همه ساکتن به تابوتش خیره شدم هیچی نمیگفتم دفتر خاطراتش هنوز تو دستمه توش نوشته بود بارها میخواستم بهش بگم دوسش دارم ولی روم نشد!!!!

آخ که چقدر زود دیر میشه !!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در یک شنبه 18 تير 1391برچسب:,ساعت 18:8 توسط سمانه| |


Power By: LoxBlog.Com